_
تمام شده ام دیگر...
بس که بلعیده ام اندوه نبودنت را...
اما!!!!!!
می بخـــــــــشمـــــــــت!
با آنکه هزار شب بی خوابی طلب دارم از تــو...!
تمام شده ام دیگر...
بس که بلعیده ام اندوه نبودنت را...
اما!!!!!!
می بخـــــــــشمـــــــــت!
با آنکه هزار شب بی خوابی طلب دارم از تــو...!
تا فراموش کنیم
شیرینی عشقمان را
دلم یک فنجان چای می خواهد
با طعم تو...
++
هـیـچ کـس دیـگـــــر او نـمـی شـود …. حـتـی خـــودش
++در بدرقــــــه چشمان تو نمیتوان غربت را فراموش كرد و
كوچــــــه سراسر میشود از وداعی عاشقانــــه...
ملکه ی ذهنمـــ شد،
احساســ می کنمــ جمجمه امـــ
با شکوه ترینـــ امپراتوری دنیاستـــ...
تو امــا ....
رویــای بــی انــقــضــای مــنــی ..!!
+“ مَـنـے” ڪﮧ ڪـنـارش “ تـــــو ” نـبـاشـد ،
بـزرگـتـریـטּ پـارادوڪـس ِ دُنـیـاسـﭞ
بدان که برگ برنده ات سادگیم نبود
دلـــــــم بود . . .
++هیچ وقت نفهمیدم
چه رازیست بین
دلم ودستم
از دستم رفت به هرچه دل بستم
هر شب . . .
دروغ می گوید . . . که تو می آیی . . .
+خــــــسته ام ،
از نـــوشتن احـــساسی که ،
تــــو فقـــط کــــلماتش را می خــــوانی ...
اگــر می دانستــمـ
زنــدگــی بعـــد از تــو
چـقــدر دِل می خـــواهــَــد ...
و شاید سال ها بعد
بی تفاوت از کنار هم بگذریم و ..
بگوییم آن غربیه
چقدر شبیه ....
خاطراتم بود...

مادر میگوید:
باید کمی به خودت برسی!
اما چهگونه،
وقتی از هر طرف میروم، به تو میرسم؟!
تو هنوز
با تمام ِ نبودنت
تنها پناهگاه ِ من از اين آدمهايي ...