که پشتِ خواب های نا آرامِ تو
چیزی بیش از نگرانیهایِ زنانه نیست
دستت را بگیرم و زیر گوشت زمزمه کنم
... که پشتِ نگرانیهایِ زنانه ی من
مردی ایستاده
که دیوانه وار دوستش دارم
:)

بعد از اسمم ویرگولے بگذارد !
کمے مکث کند و بگوید : خوبے؟!
آن وقت هیچے نمے گویم و فقط از گریهـ منفجر مے شوم ....

زیر پر و بال خسته ام را میگیری
و من از این پایین
فقط مشکل به مشکل
یاد خدایی میافتم که دارم....
بزرگتر از این حرف هاست فاصله بین من تا عظمت تو....
خدای قشنگم.........
که من هميشه با ياد تو باشم
و تو با هر که ميخواهي...
من اندوه تو را میدزدم
تو تنهایی مرا.......
اگر بخواهم هم از این دیوانه تر نمیشوم!
گفته بودم بی تو سخت میگذرد بی انصاف!
حرفم را پس میگیرم!
بی تو انگار اصلا نمیگذرد....
منم و خیال ِ تو...
گاهی گمان می کنم هیچگاه دوستم نداشتی
و این بیشتر از نبودنت قلبم را می شکند.....
+کپی
.
.
.
.
جای تو خالی.....
زمان میــگـــــذرد !...
چه كنم با دلــــی كه از تو
توان گذشتنش نیست !
زمان میــگـــــذرد !...
چه كنم با دلــــی كه از تو
توان گذشتنش نیست !
یاد اولین موی سپیدم می افتم;
اما الان....
یکی... دوتا.... سه تا.....
+مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز جانم
جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی....
مطالب حاصل وب گردی ست