محــــــرم
با خدا عباس وقتی دست داد ، هر دو دست خویش را از دست داد

+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۸/۳۰ ساعت توسط دخترک
|

تــو کـہ نباشی مـטּ يکــ "בُنيـآ " کم دارمـ !!


انکه " رهایت " کرد تاریخ " امدنش " و
و انکه " احساست " را بــ بازی گرفت ..
لحظه بــ لحظه اش را سالها در خاطراتت داری ... !
اما انکه دوستت دارد سطری در تارخ زتدگیت بـ نامش زده ای !!؟
فقط گاهی
حرف تو که می شود
دلم ...
مثل اینکه تب کند
گرم و سرد می شود
توی سینه ام چنگ می زند
آب می شود
تنگ می شود
تنگ می شود..
